متنفر ز شعارم ،چه کنم؟
با عرض سلام خدمت همشهریان و همراهان عزیز تارنگار گل سرخ و پوزش به علت غیبت نسبتا طولانی اینجانب
علی رغم اینکه دیگر قصد سر شاخ شدن با مسئولین و پشت میز نشینان جوشقان را نداشتم اما این شعر کوتاه را به این عزیزان تقدیم میکنم تا شاید دست از این سکوت خویش بردارند.
به امید روزی که شهر ما به داشتن مسئولانی پاسخگو و خادم به خود ببالد.
****
فصل پاییز شد و رفت بهارم ،چه کنم؟
از غم و غصه این درد نبارم، چه کنم؟
شهر من خانه تزویر ریاکاران است
تا ابد بند و گرفتار حصارم، چه کنم؟
ناله ام را نشنیدند و نگفتند چه گفت
که به جز شعر و قلم راه ندارم، چه کنم؟
اگر امروز ز دیروز عقب تر هستیم
شده از کار تو ویرانه دیارم، چه کنم؟
از کرامات تو در ذهن ندارم نقشی
دست بر نقطه ضعفت نگذارم، چه کنم؟
همتی کرده و شغلی به همه بخشیدی
از ازل تا به ابد من سر کارم، چه کنم؟
وعده و حرف تو و سادگی مردم ما
تا به کی کار نکرده بشمارم ،چه کنم؟
از کلام من و از تندی اشعار مرنج
اصل مطلب ;متنفر ز شعارم ،چه کنم؟
محمد کریمی ( پویان )
۱۰/۷/۱۳۹۰
اصفهان
مرا ببخش كه در برابر قامت استوار كوههاي سر به فلك كشيده ات سر بلند كرده ام و نام تو بر لب دارم كه حقيرتر از آنم كه از تو بگويم كه تو ريشه در تاريخ داري و من سربلندم كه فرزند نالايقت هستم